امروز خ+ر مان از پل بگذرد، فردا خدا بزرگ است !!

یادداشت-اجتماعی-انعکاس نظرات مردمی-انتقادی

یزدفردا -محسن اختیاری "به روایت آشنایی چندی قبل رقعه ای از دولت آلمان به بلدیه یكی از بلاد شمالی خراسان آن روزگار و خراسان شمالی روزگار ما می رسد با این مضمون كه دوره ضمانت و به اصطلاح امروزیها گارانتی فلان پل به سر انجام رسیده و من بعد از این یوم آن دولت در قبال فلان پل هیچگونه مسئولیتی را اعم از مالی و جانی و ..... به گردن نخواهد گرفت . مسئولین امر متحیر و مدهوش از آن مكتوب اسرار آمیز پروژه ای تحقیقاتی البته بدون هیچگونه اعتبار پژوهشی تعریف می كنند تا سر این معما بگشایند كه موضوع از چه قرار است ، آخرالامر به شبه ارشمیدس مرحوم كه در پی كشف قانون معروف ارشمیدس هیجانزده از آن یافته گرانبها عریان از خزینه بیرون دویده بود و فریاد بر آورده بود " اوركا" ، " اوركا " ، یكی از محققان مربوطه از درب اداره به داخل میدود و فریاد می زند " یافتم " ، " یافتم " .

كاشف كه بعمل می آید در میابند كه در زمان جنگ جهانی احتمالا دوم هنگامیكه نیروهای دولت فوق الاشاره نیت می كنند كه خودشان و احتمالا الاغ هایشان( خرهایشان) از رودخانه ای در آن حوالی كه آنزمان در چند كیلومتری خارج شهر بوده بگذرند و به سرزمین روسها نزدیك شوند پلی بر آن بنا میكنند و اكنون پس از گذشت شصت هفتاد سنه و بسیار تحولات شگرف تاریخی و جغرافیایی و علمی و .... كه در این كره خاكی و ساكنانش رخ داده است با ارسال آن مكتوب سنگینی آن مسئولیت را از دوش خود بر میدارند و نفسی براحتی میكشند . حال بگذریم از آنكه پس از گذشت بیش از شش دهم قرن پرونده آن در بایگانیها گم نشده كه هنوز مفتوح بوده است ، آنچه باستناد نقل قول آن دوستمان قابل تامل است آنستكه اگر چه آن روزگار پل فوق الذكر چند كیلومتری خارج از شهر بوده است و لیكن معماران و بناهای مربوطه آینده نگری این روزگار مارا هم كرده بودند ودر پل مزبور كانالهایی را تعبیه نموده اند كه اكنون كه بیش از نیم قرن از احداث آن میگذرد و پل مربوطه در میانه شهر قرار گرفته ، شهرداری جهت عبور كلیه تاسیسات شهری از این كانالها استفاده میكند.

دوست دیگری هم حكایت دیگری را روایت میكرد كه زمانیكه طراحان شهری بلاد فرنچ كه احتمالا از قوم و خویشهای لوكوربوزیه مرحوم معروف بوده اند در ایام دور گذشته پیشنهاد گرفتن عرض یكصد متر برای خیابان ولیعصر طهران را داده بودند مورد استهزاء قرار گرفته كه برای چهار تا اسب و كالسكه و درشكه چه لزومی دارد ؟! حالا امروز بروید و ببینید در این خیابان تنگ و ترش چه غوغایی است.

حال به این روایات از منظر شك و تردید نگاه نكنیم چون اصلا و ابدا كاری به صحت و سقم آن نداریم ، آنچه در این میان حائز اهمیت است اینستكه ما چقدر در كارها و طرحهایمان آینده نگری میكنیم.

آیا تا بحال فكر كرده اید كه تا چه میزان هزینه های سنگین و سرسام آور دوباره كاریها اعم از صرف وقت ، هزینه های مالی و .... را به جهت عدم بررسی و تحقیق و پژوهش و دور اندیشی خود می پردازیم.

اگر بخواهیم در این مقوله درد دل كنیم رشته سر دراز دارد و مثنوی هفتاد من خواهد شد. سرتان را درد نیاورم. بگذریم.!

محسن اختیاری